دختران بیهوش، قربانی نقشه شوم جوان خواننده
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۹۳۳۸۹۶
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه همشهری، تحقیقات در این پرونده از اول مردادماه با شکایت دختری ۲۵ ساله در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران شروع شد.
دختر جوان که در زمینه مشاوره پوست و مو فعالیت دارد به مأموران گفت: بهدلیل فعالیت کاریام، یک پیج در اینستاگرام راهاندازی کرده بودم. چند وقت قبل پسری جوان در دایرکت برایم پیامی فرستاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: همکاری ما ادامه داشت تا اینکه او به من ابراز علاقه کرد و اصرار داشت که همدیگر را ملاقات کنیم. اصرارهای او باعث شد تا دعوتش را بپذیرم و با او که خودش را مهران معرفی میکرد قرار گذاشتم. قرار ما در خیابانی حوالی غرب تهران بود و مهران سوار بر پژو ۲۰۶ سفیدرنگی در آنجا حاضر شد. من بیخبر از همهجا سوار ماشین مهران شدم و او حرکت کرد. در بین راه پیشنهاد داد که آبمیوه بخرد و در خیابانی خلوت توقف کرد. اصلا در آن حوالی آبمیوهفروشی نبود، با این حال به او مشکوک نشدم.
دختر جوان گفت: مهران پیاده شد و دقایقی بعد با دو آبمیوه برگشت. وقتی آبمیوه را نوشیدم ناگهان دچار سرگیجه شدم و حالم بد شد. بهشدت احساس خوابآلودگی داشتم و کمکم از حال رفتم. هرازگاهی به هوش میآمدم و بعد دوباره از هوش میرفتم. وی ادامه داد: از ساعت ۱۲ ظهر که سوار ماشین مهران شدم تا حدود ۱۰شب داخل ماشین او بودم. تا جایی که بهخاطر دارم وقتی به هوش میآمدم بهجز مهران، پسر دیگری هم سوار بر ماشین بود اما من اصلا حال خوبی نداشتم و دوباره از هوش میرفتم. حتی قدرت صحبتکردن هم نداشتم. آنها حدود ۱۰ شب مرا مقابل خانهمان رها کردند و من در حالی که گیج بودم زنگ خانهمان را زدم. وقتی وارد شدم از هوش رفتم که خانوادهام با دیدن وضعیتم مرا به بیمارستان رساندند. پزشکان میگفتند که در خونم ماده بیهوشی و مقداری هروئین بوده که اگر کمی دوز آن بیشتر بود قطعا جانم را از دست میدادم.
دختر جوان در ادامه گفت: تا ۳ روز اصلا در حال خودم نبودم و بهشدت گیج بودم. حتی دچار فراموشی شده بودم و بعد یادم آمد که آن روز مهران و دوستش به من تجاوز کردند و وقتی به پزشکی قانونی رفتم، این موضوع را تأیید کردند. مهران تمام طلاهایم را سرقت کرده و علاوه بر این حسابم را هم خالی کرده بود. وقتی آبمیوه مسموم را نوشیده و در حالت نیمهبیهوشی بودم، او رمز کارت عابربانکم را گرفته بود و پولی را که در حسابم بود سرقت کرده بود.
وی ادامه داد: رمز گوشی موبایل من با اثر انگشتم باز میشد که وقتی بیهوش بودم گوشیام را باز کرده و تمام تماسها و چتهایمان را پاک کرده بود تا سرنخی از خودش باقی نگذارد.
شکایتهای سریالی
با شکایت دختر ۲۵ ساله، مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. هنوز سرنخی از مهران و همدستش بهدست نیامده بود که ۲ دختر دیگر هم بهطور جداگانه به اداره آگاهی رفتند و شکایت مشابهی را پیش روی تیم تحقیق مطرح کردند. ۲ شاکی جدید آرایشگر و رئیس یک شرکت خصوصی بودند که بین ۲۵ تا ۲۷ سال سن داشتند. آنها نیز مانند نخستین شاکی، در اینستاگرام به دام مهران افتاده و پس از مدتی رد و بدل کردن پیام، با او در غرب تهران قرار گذاشته بودند. هردوی آنها سوار پژو ۲۰۶ سفید شده بودند و بعد از خوردن آبمیوه مسمومی که مرد جوان به آنها داده بود از هوش رفته بودند. در این دو پرونده نیز مهران با همراهی همدستش به قربانیان تجاوز کرده و پس از سرقت همه اموالشان، آنها را در حالی که گیج و تقریبا بیهوش بودند مقابل خانهشان رها کرده بود. شاکیان میگفتند که مهران حتی پیشنهاد ازدواج نیز مطرح کرده بود و آنها به همین دلیل سر قرار با او حاضر شده بودند.
دستگیری
آنچه از بررسی اظهارات شاکیان برمیآمد، این بود که متهم اصلی پرونده کاملا حرفهای بود. او با دختران در نقطه کور و در جایی که دوربینهای مداربستهای نبود قرار میگذاشت، پس از اجرای هر نقشه پیج اینستاگرام خود را غیرفعال میکرد و زمانی که قربانیانش بیهوش بودند، تمام اطلاعات مربوط به خودش را از گوشی آنها پاک میکرد. با این حال اقدامات اطلاعاتی و تخصصی پلیس دست او را رو کرد و وی و همدستش شناسایی شدند. به این ترتیب هر دو متهم چند روز قبل و در کمتر از یکماه از شروع فعالیتشان در عملیات جداگانه دستگیر شدند.
بهگفته سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران، متهم اصلی پس از دستگیری در ابتدا منکر جنایات سیاه خود بود اما در مواجهه با شاکیان به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد همدستش کامران پس از اینکه قربانیان بیهوش میشدند او را همراهی میکرد. متهم دوم پرونده نیز منکر همدستی در این جنایات سیاه بود، با این حال یکی از شاکیان او را شناسایی کرد اما ۲ شاکی دیگر با توجه به بیهوش بودن، موفق به شناسایی وی نشدند. رئیس پلیس آگاهی تهران از دخترانی که در دام این دو متهم گرفتار شدهاند خواست با اطمینان از محفوظ ماندن هویتشان نزد پلیس و قاضی پرونده، برای شکایت از آنها به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: محرم افغانستان محمدرضا حکیمی طالبان محسن رضایی وزرای دولت سیزدهم موکورمایکوزیس جوان خواننده نقشه شوم آبمیوه سمی تجاوز محرم افغانستان محمدرضا حکیمی طالبان محسن رضایی وزرای دولت سیزدهم موکورمایکوزیس پلیس آگاهی تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۳۳۸۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل زن مورد علاقه جلوی چشمان مردم در شمال تهران
به گزارش تابناک، 26 فروردین امسال، صدای درگیری و فریادهای زن و مردی جوان در یکی از خیابانهای شمال تهران توجه رهگذران را به خود جلب کرد. رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما 19 ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد.
اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود. با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
5 ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.
میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر 10 پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که 19 ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.
منبع: حادثه 24